کفشدوزک

                ...

تابستان سال 90 به اتفاق مامان جون و عمه ها و عموجون رفتیم سمت گیلان تو راه برای ناهار وایسادیم شما با امیر محمد رفتید از رودخونه قورباغه گرفتین جالب که اصلا از جک و جونرا نمی ترسی اینم خاطرات تصویری.......     ...

ماه رمضون بود با آزاده جون و فرزاد ،عمه محبوبه و امیر محمد رفتیم چالوس افطار لب دریا بودیم انقدر که آب و آب بازی و دوست داری رفتیم رستوران رود کنار چالوس که روی رودخونه هست جالب که وقتی منوی غذا رو برات خوندم گفتی من ماهی می خورم نازگل خانم بعد شام رفتیم جنگل یک اسب  خوشگل دیدیم که کلی دوستش داشتی صبح زود راه افتادیم کنار تونل کندوان جلوی آشکده وایسادیم تا شما و امیر محمد صبحونه بخورید بعد راه افتادیم سمت تهران لب رودخونه ی گچسر وایسادیم خیلی خوش گذشت ...

    ...و آنروز  ... روز موعود؛ خداوند بر تارک عرش تکیه زده، همه را جمع کرده بود تا مخلوق خود که اشرف مخلوقات است را رونمایی کند، آری او انسان بود و مایه فخر خدا... و نشست آرام، صبور و بردبار تا بیآموزد انسان را و ... ...

امسال شب یلدا یه کوچولو هم پیشمون بود یاسین کلی خوش گذشت همه دور هم خونه عمه جون بودیم       پاییز زیبا و عروس فصل هاست برگ ریزان درخت و خواب ناز غنچه هاست خش خش برگ و نسیم باد را بی انتهاست هرچه خواهی آرزو کن ُ فصل  فصل قصه هاست . . .     ...

از فصل شکفتن شکوفه ها تاپایان مهرماه که هوا خوبه تقریبا هر هفته پایان هفته یه سری به باغ مامان جون می زنیم استخر و پر آب می کنیم بعدازظهرها روی تخت کنار استخر کلی لذت داره مخصوصا که از اول تابستون سری به سری میوه های باغ شروع به رسیدن میکنه وای دهنم آب افتاد ؟آلبالوها ،گیلاس ، زردآلو وای بسه بذار دیگه نگم که شما تواین باغ چقدر لذت می بری دخمل............. ...

تابستون امسال همه باهم با مامان جون رفتیم گیلان گردی شما هم که عاشق سفری کلی بهت خوش گذشت کلی عکسای جورواجور انداختی باهم ببینیم   ...

...

١١اسفند عروسی بود به سلیقه خودت یه لباس خوشگل خریدی و روز عروسی با عمه ها رفتی آرایشگاه گلها هم موهاتو فشن درست کردن هم رو ناخنهات گلای سفید خوشگل کشیدن همه تو آرایشگاه از این همه خوشگلیت تعجب کرده بودن ...